یا علی اصغرِحسین(ع)
توزیع شیر در روز مزین به نام حضرت علی اصغر(ع)
از تمام مصیبت های کربلا که بگذریم مصیبت شهید شیر خوار، حضرت علی اصغر(ع) روایتی است که عظمت این مصیبت را برایمان بیشتر روشن می کند .
امام حسین”ع” برای همین قیام کرد. گفت حتی اگر همه بروند، من تک و تنها میایستم و هیچ وقت اثم و عدوان را امضا نمیکنم.
نوشته اند روز عاشورا حسین”ع” نگاه کرد، دید اصحاب شهید شدند و بنی هاشم هم رفتند و کسی هم دیگر نیست.
استنصارهای حسین”ع” در روز عاشورا متعدد است و یکی از آن جاهایی که استنصار کرد اینجاست.
از سی هزار تا صد هزار نفر در مقابلش ایستادهاند و او تک و تنهاست و میگوید:
« هَل مِن مُوَحّدٍ یَخافُ الله فینا؟ هَل مِن مُغیثٍ یَرجوا الله فی اغاثَتِنا؟».
در این موقعیت که حسین”ع” استنصار میکرد، خدا جوابش را داده است. شما خیال نکنید که امام حسین”ع” استنصار کرد ولی هیچ کس جوابش را نمیداد، هم خدا جوابش را میداد و هم ارواح اولیا و انبیا جوابش را میدادند؛ میگفتند: «قربانت برویم حسین جان! ما هستیم».
تمام ذرات عالم به او میگفتند: «حسین جان! چشم، هر چه بخواهی در خدمت تو هستیم».
بعضی جاها نقل کردهاند که این استنصار حسین”ع” یک خصوصیتی داشته است و آن اینکه وقتی زین العابدین”ع” صدای پدر را شنید، از بستر بلند شد و عمهاش را صدا کرد و گفت یک عصایی، چوب دستیی، چیزی برای من بیاور که من بروم.
بعضی هم نوشتهاند که اینجا بود که صدای علی اصغر هم از گاهواره بلند شد…
مینویسند «فَتَقَدَّمَ الی بابِ الخیمه»؛ بعد از این استنصارهایی که کرد، آمد درب خیام حرم. « وَ نادی یا زینب ! ناوِلینی وَلَدیَ الصَغیر».در جای دیگر آمده است: « یا أُختاه! ناوِلینی وَلَدی الرَّضیع». یعنی بچه شیرخوارهام را بیاور.
زینب”ع” علی اصغر را آورد و به حسین”ع” داد.
حسین”ع” خودش را از لباس حرب تخلیه کرد؛ یعنی لباس عادی بر تن کرد. حتی در بعضی از مقاتل دارد که عمامۀ پیغمبر را بر سر بست، قرآن آورد و خلاصه، چهرهاش چهرهای نبود که بخواهد بجنگد.
این بچه را آورد در مقابل لشکر و روی دست بلند کرد، بلند گفت:
«اِن لَم تَرحَمونی، فَارحَموا هذا الرضیع». اگر به من رحم نمیکنید، به این بچه شیرخواره رحم کنید.
« اَلا تَرونَهُ کَیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً؟». آیا نمیبینید که چگونه بیتابی میکند؟ حالا اینکه بیتابیاش چه بوده است. آیا زبانش را در میآورده است؟ آیا دست و پا میزده است؟ … البته وقتی میگویند ماهی «تَلَظّی» میکند، معنایش این است که زبانش را پی در پی بیرون میآورد… این بچه هم از شدت تشنگی بیتابی میکرده است…
نوشتهاند: «بَینَما هُوَ یُخاطِبُهُم» ، یعنی هنوز کلام حسین”ع” تمام نشده بود، «اِذ رَماهُ حَرمَلهُ بن کاهِل الاسدی بِسَهمٍ لَهُ ثلاث شُعَب»، حرمله تیر سه شعبهای زد؛ « فَذُبِحَ الطَّفلُ مِنَ الاُذُنِ الی الاُذُن»، یعنی این تیر، کار شمشیر را کرد…
اینجا بود که خدا جواب استنصار حسین”ع” را داد؛ یک وقت دید ندا به گوشش میرسد: « یا حسین! دَعهُ»،
بچهات را به ما بده.
« دَعهُ یا حسین، فَاِنَّ لَهُ مُرضِعَهً فی الجَنَه» ؛ حسین جان ! فرزندت را به ما بده تادر بهشت سیرابش کنیم.
به گزارش واحد روابط عمومی، درمانگاه حضرت علی اصغر(ع) به رسم هر ساله در روز مزین به نام طفل شیرخواره، حضرت علی اصغر(ع) از مراجعین با شیر و کیک پذیرایی شد.
همچنین هدایایی شامل سربندهای مزین به نام شهدای عاشورا به اطفال و خردسالان تقدیم گردید.
آمین می گوییم به حق خدایی که نامش دوا و ذکر یادش شفا است،
انشاالله که بر تن همه ی بیماران لباس سلامتی بپوشاند…